مواد 126 الی 161 امور حسبی و 1011 الی 1030 مدنی

 

غایب مفقود الاثر

 

* غایب مفقودالاثر کسی است که ازغیبت اومدت بالنسبه مدیدی گذشته و از او به هیچوجه خبری نیست .

* صلاحیت بترتیب

1- با دادگاه شهرستان آخرين اقامتگاه 2- آخرين محل سكونت 3- ورثه غائب در آن محل اقامت يا سكني دارند4- غائب در آنجا مال دارد.

* دادگاه با حضور درخواست كننده و دادستان به دلائل درخواست رسيدگي مي نمايد

در تعيين امين

* دادستان و اشخاص ذينفع حق دارند از دادگاه درخواست تعيين امين براي اداره اموال غائب بنمايند.
* كسي كه در زمان غيبت غائب عملا متصدي امور او باشد در موقع تعيين امين براي غائب آن شخص بر ديگران مقدم است

* غائبي كه تابعيت او مشكوك است تابع مقررات راجع به تبعه ايران است .
* بعد از صدور حكم موت فرضي غائب يا معلوم شدن موت حقيقي يا زنده بودن غائب سمت امين زايل مي شود.

ارث

* دادن اموال به طور موقت به تصرف ورثه

* وراث غایب مفقودالاثر می توانند قبل از صدور حکم موت فرضی او نیز از محکمه تقاضا نمایند که دارائی او را به تصرف

آنها بدهد مشروط براینکه :

1- غائب مزبور کسی رابرای اداره کردن اموال خودمعین نکرده باشد .

2- دوسال تمام ازآخرین خبر غایب گذشته باشد بدون اینکه حیات یاممات اومعلوم باشد .

3- آگهي در سه دفعه متوالي هر كدام به فاصله يك ماه منتشر مي شود و پس از يك سال از تاريخ نشر ((( آخرين ))) آگهي .

* وراث باید ضامن و یا تضمینات کافیه دیگر بدهند تا درصورت مراجعت غایب و یا در صورتی که اشخاص ثالث حقی

براموال اوداشته باشند از عهده اموال و یا حق اشخاص ثالث برآیند تضمینات مزبور تا موقع صدور حکم موت فرضی غایب باقی خواهدبود.

* بعد از صدور حکم فوت فرضی نیز اگر غایب پیدا شود کسانی که اموال او را بعنوان وراثت تصرف کرده اندباید آنچه راکه ازاعیان یا عوض و یا منافع اموال مزبور حین پیدا شدن غایب موجود می باشد مسترد دارند.

* امینی که برای اداره کردن اموال غایب مفقودالاثر معین می شود باید نفقه زوجه دائم یا منقطعه که مدت اونگذشته ونفقه

او را زوج تعهد کرده باشد و اولاد غایب را از دارائی غایب تادیه نماید درصورت اختلاف در میزان نفقه تعیین آن بعهده محکمه است .

* هرگاه شخصی چهار سال تمام غایب مفقود الاثر باشد زن او می تواندتقاضای طلاق کند در این صورت بارعایت موضوع اعلان حاکم اوراطلاق میدهد.

* اگرشخص غایب پس از وقوع طلاق و قبل از انقضاء مدت عده مراجعت نماید نسبت به طلاق حق رجوع دارد ولی بعد از انقضاء مدت مزبورحق رجوع ندارد .

* غائب براي اداره اموال خود كسي را معين كرده باشد و آن كس فوت شود يا به جهت ديگري صلاحيتش براي اداره اموال از بين برود امين براي اداره اموال معين مي گردد تا حكم موت فرضي غائب صادر شود.
* هر گاه در بين اموال غائب مال ضايع شدني باشد ورثه يا امين كه اموال غائب به تصرف آنها داده شده آن مال را فروخته و از نتيجه فروش با رعايت مصلحت غائب مالي خريداري و يا اقدام ديگري كه به صرفه غائب باشد مي نمايد.
* هر يك از امين و ورثه كه اموال غائب به تصرف آنها داده شده است مي توانند با اجازه دادستان اموال منقوله غائب را كه مورد احتياج نيست فروخته و از پول آن مال ديگري كه موافق مصلحت غائب باشد خريداري و يا اقدام ديگري كه به صرفه غائب باشد بنمايند.

* در موردي كه اموال غائب به ورثه تسليم مي شود هر گاه وصيتي شده باشد اموال مورد وصيت به وصي يا موصي له داده مي شود مشروط به اينكه تامين بدهند.
* ورثه و وصي و موصي له كه اموال غائب موقتا به آنها تسليم مي شود بايد اموال را با رعايت مصلحت غائب حفظ و اداره نمايند و آنها در اداره اموال غائب به منزله وكيل او خواهند بود.
* در صورتي كه ورثه درخواست كنند صورت اموال با حضور دادستان تنظيم و بهاي اموال به توسط كارشناس معين و در صورت اموال بهاي آنها قيد شود دادگاه درخواست نامبرده را مي پذيرد و هزينه ارزيابي از مال غائب برداشته خواهد شد.
* نفقه اشخاص واجب النفقه غائب و ديون غائب از وجوه نقد يا منافع اموال او داده مي شود و در صورت عدم كفايت از اموال منقوله فروخته خواهد شد و اگر اموال منقول هم كافي نباشد از اموال غير منقول فروخته مي شود.

* در غير مواد قبل ورثه و امين حق ندارند اموال غير منقول غائب را بفروشند يا رهن بگذارند.
* در دعوي بر غائب ورثه يا امين كه مال به تصرف آنها داده شده طرف دعوي خواهند بود و همچنين ورثه يا امين حق دارند براي وصول مطالبات غائب اقامه دعوي نمايند.
* در موردي كه اموال غائب به تصرف ورثه يا امين داده شده باشد دادگاه مي تواند حق الزحمه متناسبي از درآمد اموال براي ورثه يا امين معين نمايد هزينه حفظ و اداره اموال غائب از اموال غائب برداشته مي شود.
*  هر گاه بين ورثه غائب غائبي بوده كه محتاج به تعيين امين باشد براي او نيز اميني معين و سهم شخص غائب به امين سپرده مي شود.
هر گاه بين ورثه غائب محجوري باشد سهم او به ولي يا قيم يا وصي سپرده خواهد شد.

در حكم موت فرضي

الف – اشخاصی که مي توانند درخواست صدور حكم موت فرضي غائب را نمايند: 1- ورثه غائب  2- وصي و موصي له .

ب- وصول درخواست نامه

 

ج- آگهي در سه دفعه متوالي هر كدام به فاصله يك ماه منتشر مي شود و جلسه رسيدگي به درخواست به فاصله يك سال از تاريخ نشر آخرين آگهي معين مي گردد.

 

*  چنانچه مطابق آگهي قبلاً شده باشد دادگاه به آن اكتفا مي نمايد
* رسيدگي با حضور درخواست كننده و دادستان به عمل مي آيد – عدم حضور درخواست كننده مانع رسيدگي نيست .

حكم بايد مشتمل بر امور زير باشد:
1-  نام و نام خانواده درخواست كننده 2- مشخصات غائب 3- دلايل و مستندات حكم 4- تاريخ صدور حكم .
* درخواست كننده مي تواند از رد درخواست خود و دادستان از حكم موت فرضي پژوهش بخواهد و راي پژوهش قابل فرجام نيست .

* بعد از قطعيت حكم موت فرضي تاميناتي كه از امين يا ورثه گرفته شده است مرتفع مي شود.

* در هر موقع كه موت حقيقي يا زنده بودن غائب معلوم شود اقداماتي كه راجع به موت فرضي او به عمل آمده است بلا اثر خواهد شد مگر اقداماتي كه براي حفظ و اداره اموال غائب شده است .

در امور راجع به تركه
* اگرغایب مفقودالاثر برای اداره اموال خود تکلیفی معین نکرده باشد و کسی هم نباشد که قانوناً حق تصدی امور او را داشته

باشد محکمه برای اداره اموال او یک نفر امین معین می کند و تقاضای تعیین امین فقط ازطرف مدعی العموم واشخاص ذی نفع دراین امرقبول می شود.

* محکمه نمی تواندازامینی که معین می کند تقاضای ضامن یا تضمینات دیگرنماید .

* اگریکی از وراث غایب تضمینات کافیه بدهد محکمه نمی تواند امین دیگری معین نماید و وارث مزبور به این سمت معین خواهدشد .

* وظایف و مسئولیتهای امین همان است که برای قیم مقرراست .

* هرگاه هم فوت و هم تاریخ فوت غایب مفقوالاثرمسلم شود اموال او بین وراث موجود حین الموت تقسیم می گردد اگرچه یک یا چند نفر آنها از تاریخ فوت غایب به بعد فوت کرده باشد.

*اگرفوت غایب بدون تعیین تاریخ فوت ثابت گردد محکمه باید تاریخی راکه فوت او در آن تاریخ محقق بوده معین کند دراین صورت اموال غایب بین وراثی که درتاریخ مزبور موجود بوده اند ، تقسیم می شود.

*حکم موت فرضی غایب درموردی صادر می شودکه از تاریخ آخرین خبری که از حیات اورسیده است مدتی گذشته باشد که عادتاچنین شخصی زنده نمی ماند.

* مواردی که عادتا شخص غایب زنده فرض نمی شود

۱ –  ده سال تمام ازتاریخ آخرین خبری غایب گذشته و در انقضاء مدت مزبور سن غایب ازهفتادوپنج سال گذشته باشد.

۲ –  جزء قشون مسلح بوده ودرزمان جنگ مفقود و سه سال تمام ازتاریخ انعقادصلح بگذرد بدون اینکه خبری ازاو برسد هرگاه جنگ منتهی به انعقادصلح نشده باشدمدت مزبور پنجسال ازتاریخ ختم جنگ محسوب می شود .

۳ –  سه سال تمام ازتاریخ تلف شدن کشتی گذشته باشد.

* کشتی به مقصدنرسیده باشد و درصورت حرکت بدون مقصد به بندر برنگشته خبری نشده ، کشتی تلف شده محسوب :

الف – بحرخزر و خلیج فارس یکسال .

ب – بحرعمان ، اقیانوس هند ، بحراحمر ، بحرسفید (مدیترانه ) ، بحرسیاه و بحرآزوف دوسال .

ج –  سایر بحار سه سال .

4- درنتیجه واقعه ای غیر دچار خطر مرگ گشته و مفقود  شده و یا در طیاره بوده وطیاره مفقود شده باشد پنجسال .

* محکمه وقتی می تواند حکم موت فرضی غایب راصادر نماید که در یکی ازجراید محل ویکی ازروزنامه های کثیرالانتشار تهران اعلانی درسه دفعه متوالی هرکدام به فاصله یک ماه منتشر کرده . یکسال ازتاریخ اولین اعلان بگذرد .

* اگراشخاص متعدد در یک  حادثه تلف شوند فرض براین می شود که همه آنهادرآن واحد مرده اند.

* مواد ۸۷۳ و۸۷۴ قانون  مدنی (ماده ۸۷۳ – اگر تاریخ فوت اشخاصی که از یکدیگر ارث می برند مجهول و تقدم و تاخر هیچ یک معلوم نباشد اشخاص مزبور از یکدیگر ارث نمی برند مگر آنکه موت به سبب غرق یاهدم واقع شود که در این صورت ازیکدیگرارث می برند .  ماده ۸۷۴ – اگر اشخاصی که بین آنها توارث باشد بمیرند و تاریخ فوت یکی از آنها معلوم ودیگری از حیث تقدم و تاخر مجهول باشد فقط آنکه تاریخ فوتش مجهول است ازآن دیگری ارث می برد. )

وکیل پایه یک دادگستری

پیمان محمدزاده

19/ 12/ 1400